Tuesday, July 27, 2010


مينويسم ، چون اعتقاد دارم فکر و ابزاری که آنرا منتقل ميکند بسيار قدرتمندتر و ماندگارتر از هر تفنگ و اسلحه ايست. فرهنگ ايران را تفنگ اسلحه نجات نداد، بلکه قلم فردوسی نجات داد، برابری سياهان و سفيدان در آمريکا را اسلحه به ارمغان نياورد، بلکه رهبر سياهی که با مردمش از رويا و آرزويش حرف ميزد به ارمغان آورد. آری ، اگر سلاح تو فقط اسلحه باشد ، با کشتن تو ، راه تو پايان ميآبد و برای هميشه ميميری، ولی اگر فکر و آرزويی را به مردم بدهی ، هميشه زنده خواهی ماند.
امروز مسيح زنده تر است يا سزار ؟ خيام و مولانا و فردوسی زنده ترند يا سلاطين و شاهان آن دوره ؟ افلاطون سقراط زنده ترند يا اسکندر ؟ جدای از اينها اگر ارسطويی نبود ، اسکندری هم نبود، اگر نيچه ی نبود ، هيتلری هم نبود...
و آنها اينرا ميدانند و برای همين از فکر کردن و فهميدن تو ميترسند،
اينهمه تلويزيون ،روزنامه، سيستم آموزشی... بی منظور نيست.



No comments: