Wednesday, July 25, 2012

قلعه نویی‌ مربی‌ باند باز، یا حرفه‌ای و اصول گرا

قلعه نویی‌ مربی‌ باند باز یا حرفه‌ای ؟
در این نوشته به نکاتی‌ از کارنامه و اصول مربیگری امیر قلعه نویی‌ می‌پردازم که در جامعه ما زیاد به آن‌ها توجهی‌ نمی‌شود. بسیاری  به قلعه نویی‌ میگن مربی‌ سنتی، یا بی‌ سواد، و نتایجی‌ را هم  که گرفته است رو به باند بازی و .. ربط میدهند ...  در صورتی که اینگونه نیست،
تحصیلات قلعه نویی‌ در مربیگری از بیشتر مربیان امروزی ما بالاتر است، ا‌و اولین مربی‌ ایرانی‌ (و یکی‌ از معدود مربیانی) است که کلاس مربیگری باشگاه منچستر یونایتد رو گذرانده است ( شش ماه بعد از گذراندن کلاس مربیگری C باشگاه بایرن لورکوزن)، این جواب کسانی‌ است که به قلعه نویی‌ انگ بی‌ سوادی و سنتی بودن میزنند.
 قلعه نویی‌ از سال ۱۹۹۸ در برق تهران، کشاورز، استقلال اهواز، میس کرمان .. مربی‌ گری کرده تا الان ، یعنی‌ الان تجربه ۱۴ ساله مربی‌ گری در تیم‌ها و رده های  مختلف مربیگری دارد، و بر عکس بیشتر مربیان دیگر از تیم‌های پایینتر شروع به مربی‌ گری کرده، و به مرور به سطح بالای فوتبال رسیده است، نه اینکه از روز اول با استقلال یا پرسپولیس ... شروع به مربی‌ گری کند.
چند توضیح دیگر  در مورد قلعه نویی‌ :
۱. یکی‌ از دلایلی که می‌گویند باند باز است این است که اطرافیان خودش رو در کنار خودش نگاه می‌دارد، که بعضی‌ از دوستان به این میگن باند بازی، در صورتی که یکی‌ از اصول اولیه مدیریت اعتماد است، و خیلی‌ از مدیران شرکت‌های بزرگ هم همیشه کسانی‌ رو که از نظر کاری و شخصیتی می‌شناسند و به آنها اطمینان کامل دارند را در پست‌های حساس به کار میگیرند، به دو دلیل:  ۱. اطمینان از اینکه طرف مورد نظر در کار خود مهارت لازم را دارد.  ۲. شخص مورد نظر از زیر کار در نمیرود و حداکثر وقت و انرژی را در کار می‌گذرد.
۲. نکته آخر اینکه قلعه نویی‌ به هیچ بازیکنی باج نمیدهد، و به عبارتی شوخی‌ ندارد با بازیکن. که بعضی‌ از دوستان از این مورد ا‌و هم ایراد میگیرند ، مثل همین نمونه فرهاد مجیدی، در صورتی که باج ندادن به بازیکن ، و برخورد محکم و جدی با ا‌و یکی‌ از اصول اولیه مربیان بزرگ و موفق است. به عنوان مثال می‌تونم از داستان لنگه کفش الکس فرگوسن و دیوید بکهام یاد کنم. یکی‌ از دلایل این موضوع این است که در مدیریت وقتی‌ زیر دستان می‌بینند که مدیر در کارش بین آنها هیچ استثنا و تبعیضی قائل نمی‌شود و و به هیچ عنوان اصول خود را زیر پا نمیگذرد ،در کار خود جدی‌تر و مصمّم تر میشوند و انرژی بیشتری می‌گذارند، در حالی‌ که کارکنان در صورت مشاهده تبعیض و .. اعتماد خود را به مدیریت و آن ساختار از دست میدهند و در نتیجه تلاش کمتری میکنند.
این چند خط رو نوشتم تا بگم که اگر مربیان و مدیران موفق ما انگشت شمارند و ... این نه به دلیل زمین و آسمان، نه باند بازی و .. بلکه به خاطر رعایت اصول موفقیت و مدیریت از سوی آن تعداد انگشت شمار است، اصولی که بیشتر مربیان و مدیران ما نه آنها را می‌دانند و نه رعایت نمیکنند.

No comments: